پویا آزادی، مدیر پروژه ایران ۲۰۴۰ استنفورد
جمهوری ایران پس از گذشت چهار دهه از پیدایش خود، در بدترین شرایط اقتصادی به سر برده و مشروعیت آن زیر سوال رفته است. در قلب این دو بحران یعنی بحران اقتصادی و بحران مشروعیت، یک دوره طولانی مدت از زوال سیاسی دیده میشود که با سرعت کم ولی مداوم، سه نهادی که اساس حکومت مدرن را تشکیل دادهاند، فرسوده کرده است. این نهادها عبارتند از: دولت، قانون، مسئولان.
زوال سیاسی زمانی رخ میدهد که نهادهای دولتی ایجاد شده در گذشته با توجه به شرایط آن زمان، نتوانند خود را با تغییرات اقتصادی و اجتماعی وفق دهند. فساد روند زوال سیاسی را تسریع میکند زیرا تقسیمبندی منابع را نامتوازن کرده و همچنین افراد بانفوذ را تشویق میکند تا برای حفظ موضعشان، از ایجاد اصلاحات جلوگیری کنند. تصاویر نشان دهنده مکانیزمی است که بواسطه آن فساد و زوال سیاسی در چرخههای مختلف ایران شکل گرفته. هدف این مقاله کوتاه، تشریح شدت و ساختار فساد در ایران، همچنین انواع متداول و نحوه بروز آن در سالهای اخیر است.
بنا به گزارشات بانک جهانی و شفافیت بینالمللی، ایران از لحاظ درک فساد، همیشه جزو کشورهای قعر جدولی بوده است. در آخرین رتبهبندیها، ایران بین روسیه و عراق قرار داشته و شرایط آن بسیار بحرانیتر از چین و هندی است که به خاطر اوضاع نامناسب فسادی خود مشهورند. با این حال، تصاویری که این دو سازمان از ایران رسم کردهاند، به احتمال زیاد به دلیل سرکوب شدید رسانهای و جامعه مدنی که برای شناسایی فعالیتهای مفسدان حیاتی هستند، میزان فراگیری فساد در ایران دستکم گرفته شده است (طبق گزارشات منتشر شده از خانه آزادی، ایران از لحاظ آزادی سیاسی و استقلال جامعه مدنی، در قعر جدول، نزدیک به۱۰ درصد پایانی جای دارد.).
با توجه به نکات فوق، چنین میتوان تصور کرد که در صورت برداشته شدن فشار از روی رسانهها و جامعه مدنی، نه تنها آمار رسواییهای فسادی بالا خواهد رفت، بلکه رتبه درک فساد این کشور نیز به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و حتی ممکن است با کشورهایی مثل افغانستان و سومالی همرده شود. نظام قضایی ایران به جای مجازات مسئولان مفسد دولتی، افشاگران و روزنامهنگاران منتشر کننده پروندههای فساد را مجازات میکنند. صرفنظر از اینکه ایران در رتبهبندی فساد جهانی چه جایگاهی دارد، مسلم است که فساد در ایران به امری سیستماتیک تبدیل شدهاست. این یعنی فساد به حدی در سیستم سیاسی و اداری رسوخ کرده که نمیتوان آن را به عنوان رفتار پنهانی شمار ناچیزی از کارمندان دولتی قلمداد کرد.

فساد به طور کلی یعنی استفاده از ادارات دولتی برای دستیابی مستقیم یا غیرمستقیم به منافع شخصی. رانتخواهی مفهومی جدا از فساد بوده اما رابطه نزدیکی با آن دارد. رانتخواهی زمانی رخ میدهد که فردی بدون افزایش بهرهوری یا سودمندی خود برای جامعه، ثروت بیشتری کسب کند. دولتهای فاسد با ایجاد کمبودهای مصنوعی و بازارهای نیمهانحصاری، میتوانند رانت را در شبکههای مورد حمایت خودشان انتشار دهند. با وجود اینکه تعاریف زیادی برای فساد مطرح شده اما هنوز هیچ چارچوب مشخصی برای تشریح انواع فساد به تصویب نرسیده است. برای بررسی ساختار فساد ایران در این مقاله، فعالیتهای مفسدانه را به چند بخش اصلی تقسیم کردهایم، در برخی موارد ممکن است بین دستهبندیها همپوشانی جزئی دیده شود:
- فساد سیاسی
- فساد اداری
- فساد عوامل غیردولتی
- خویشاوندسالاری یا پارتیبازی
- فساد اجباری
در بین پنج دستهبندی فوق، فساد سیاسی نسبت به دیگر موراد بیشتر دیده میشود. فساد سیاسی همچنین به فساد بزرگ یا تصرف دولت نیز معروف است. فساد سیاسی در ایران شامل طیف گستردهای از فعالیتها، مثل مبادله کالا یا خدمات برای دریافت حمایت سیاسی، انتصاب حامیان به پستهای دولتی، فساد در انتخابات، پولشویی و قاچاق به واسطه دولت و دستکاری آمار، است.

از آغازین روزهای تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، مبادله کالا یا خدمات برای دریافت پشتیبانی به طرق مختلفی در سیستم سیاسی موج میزد. تمامی این مبادلات یک وجه مشترک دارند، توزیع شغل و کالاهای مختلف برای دستیابی به حمایت در سازمانهای قدرتمند، تا در صورت لزوم از آن برای بسیج کردن مردم استفاده شود. از این سازمانها میتوان به بسیج، بنیادهای حامی فقرا (مثل بنیاد مستضعفین و کمیته امداد امام خمینی) و سازمان تبلیغات اسلامی، اشاره کرد. در این چنین سازمانهایی با کمک نهادهایی بسیار مستقل و جهادی مثل حراست، کاری میکنند که وفاداری افراد به رژیم حفظ شود. در واقع این نهادها دی.ان.ای (DNA) حکومت اسلامی را در سطح خرد به دوش میکشند. با وجود اینکه چنین رفتارهایی عامل اصلی عدم تعادل طولانی مدت در ایران است، در عین حال اولین قدم برای مشروعیت دموکراتیک نیز محسوب میشود.
انتصاب حامیان به پستهای دولتی دومین نوع فساد سیاسی در ایران است. در واقع همه دولتمردان سطح بالا، ازسوی رهبران سیاسی انتخاب میشوند. این انتصاب از روی روابط صورت گرفته و توانایی فرد در اداره امور آن پست اهمیتی ندارد. در ازای این انتصاب، فرد وفاداری سیاسی خود را به صورت کلامی نشان میدهد. اگر بخواهیم برای این نوع فساد مثال بزنیم، میتوان به تمامی انتصابهای صورت گرفته از طرف رهبر حکومت (مثل فرماندهان نظامی، روسای شبکههای استانی و بنیادها، امام جمعه شهرستانها و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام) یا رئیس جمهوری (مثل وزرا، استانداران، سفرا، روسای بانک مرکزی، بانکهای دولتی، صندوقهای بازنشستگی و دانشگاهها) اشاره کرد. علاوه بر استخدام آشنایان درجه یک دولتمردان، انتصاب حامیان به پستهای دولتی اصلیترین دلایل ناتوانی دولت ایران در دستیابی به اهداف خود است.
مدتهاست که قاچاق کالا از سوی سپاه پاسداران، از بنادر انحصاری و قاچاق دارو از طریق دولت، اصلیترین راه درآمد دولت محسوب میشود. گزارش ضد پولشویی بازل (Basel AML) نشان میدهد که ایران کمخطرترین کشور برای پولشویی است. در واقع ایران از سال ۲۰۱۶ برای رفع و بررسی کمبودهای سیاستهای ضد پولشویی خود اعلام آمادگی کرده اما تا به امروز (زمان تحریر مقاله) هیچ حرکتی در این جهت انجام نداده است. با در نظر گرفتن عواقب غیرقابل چشمپوشی اقدامات متقابل اف.ای.تی.اف (FATF) بر اقتصاد آشفته ایران، میتوان چنین نتیجه گرفت که دولتمردان ردهبالا، تمایل شدیدی به حفظ وضعیت فعلی و عدم اجرای اصلاحات نظارتی دارند. این اصلاحات میتواند به شفافتر شدن سیستم مالی و اقتصادی کشور منجر شود.
در کشورهایی که دموکراسی واقعی حکمفرما است، انتخابات نقش مهمی در مبارزه با فساد ایفا میکند. در واقع انتخابات روشی برای حذف دولتمردان مفسد است. این در حالی است که نه تنها انتخابات در ایران چنین نقشی ندارد، بلکه هرگونه فسادی را میتوان در آن مشاهده کرد. کمکهای مالی غیرقانونی و غیرشفاف به پویشهای انتخاباتی، افزودن به آمار رایدهندگان و همچنین دستکاری در شمارش آرا، از جمله فسادهایی است که در انتخابات دیده میشود. علاوه بر این، به احتمال قوی دولت آمارها و ارقام حساس (به خصوص در شرایط سخت) را هم دستکاری میکند، مثل میزان تورم، نرخ بیکاری، نرخ تولید ناخالص ملی، صورتهای مالی شرکتهای دولتی، تعداد مهاجران، کشتهشدگان در اعتراضات، زندانیهای سیاسی، معتادین و نمونه اخیر آن در آمار تلفات ویروس کرونا.
دومین گروه مهم در فعالیتهای مفسدانه، مربوط به فساد اداری است. اشکال اصلی فساد اداری در ایران عبارتند از: دریافت رشوه، سرقت از بیتالمال (مثل سرقت از انبارهای دولتی یا لوازم اداری)، اختلاص (به ویژه در بانکها)، کلاهبرداری (مثل اعطای مدرک دانشگاهی جعلی)، تعارض منافع (مثل بستن قرارداد بین دولتمردان و شرکتهای مورد حمایت)، استفاده از نفوذ (تسریع روند مذاکرات بین رهبران سیاسی و دولتمردان در ازای دریافت مساعدت یا پول).
نوع دیگری از فساد در جمهوری اسلامی، مربوط به قراردادها و فعالیتهای حرفهای برخی از افراد در جوامع اقلیتی (خارج از اسرائیل) است که در صورت گیر افتادن نمیتوانند روابطشان با ایران را انکار کنند. این نوع فساد اغلب در بین دانشگاهیان، روزنامهنگاران و لابیگران بین اقلیتهای ایرانی به خصوص در کشورهایی مثل آمریکا، انگلستان و کانادا مشاهده میشود. این افراد بر اساس حرفه خود، کارهای مختلفی مثل پوشش رسانهای بیشتر، تحلیلهای غیرواقعی از وضعیت اقتصادی کشور و لابیگری رژیم را در دولت کشورهای دیگر اجرا میکنند.
خویشاوندسالاری (پارتیبازی) یا هرگونه روابط شخصی مثل روابط دوستانه، یکی دیگر از انواع آشکار فساد در ایران است. در واقع لفظ کنایهآمیز «آقازاده» و «ژن خوب» برای اشاره به پارتیبازی فراگیر موجود در حکومت اسلامی ابداع شدهاست.
اخاذی که به معنی دریافت رشوه از قربانی با تهدید یا خشونت است، یکی از متداولترین انواع فساد در ایران بوده که بیشتر در بین نیروهای پلیس و قوه قضاییه دیده میشود. برای مثال یکی از اتفاقات روتینواری که همه روزه در سطح شهرها رخ میدهد این است که پلیس سد راه دخترانی با پوشش نامناسب شده و به ازای دریافت جریمه، همانجا او را رها میکنند. در صورت عدم پرداخت این جریمه، فرد، دستگیر شده و طوری محاکمه میشود که گویی واقعا جرمی مرتکب شدهاست. یکی دیگر از انواع اصلی فساد اجباری در ایران، اخاذی بین کارمندان دولت است. این اتفاق زمانی رخ میدهد که یک سیاستمدار یا کارمند دولت، پس از انجام یک عمل (مثل دریافت رشوه) از طرف کارمند یا سیاستمدار دیگری مورد اخاذی قرار میگیرد. اخاذی علاوه بر تاثیرات انفرادی، در ایجاد اعتماد بین بازیکنان چشمانداز سیاسی ایران نقشی اساسی ایفا میکند. در واقع هر سیاستمدار در عین حال که میتواند از سیاستمداران دیگر اخاذی کند، آنها نیز میتوانند همین کار را علیه او صورت دهند. به همین علت در دولت ایران هرگز ائتلافهای بزرگ مبارزه با فساد شکل نمیگیرد.
پایان دوره شاهنشاهی ایران در سال ۱۳۵۸، نتوانست حکومت موروثی را به دولتی مردمی تبدیل کند. رژیم انقلابی ایران، همانند کشورهایی مثل روسیه و چین، به مرور زمان فاسدتر شد. بخشی از این اتفاق به دلیل عدم برخورداری مردم از روشی آشکار برای خلاصی از شر فاسدان بوده و بخشی دیگر به دلیل ایجاد فرصتهای بیشتر برای ورود جاهطلبان به عرصه سیاست بوده که به جای ایجاد فرصتهای شغلی و کارآفرینی، از آن برای دستیابی به اهداف شخصی استفاده میکنند. مبارزه با فساد یک مشکل جمعی است که معمولا تا زمانی که یک بحران شدید منجر به ایجاد ائتلاف بزرگی علیه آن نشود، سدی که بازیگران سیاسی قدرتمند ایجاد کردهاند، هرگز شکسته نخواهد شد. امروزه فشارهای شدیدی روی جامعه ایران حاکم شده، اما فقط باید منتظر بود و دید که آیا این فشارها به یک تغییر ختم خواهد شد یا نه!
ترجمه شده از مقالهی The Structure of Corruption in Iran نوشته پویا آزادی، دانشگاه استنفورد